روز سوم

وبلاگي که کلي خل بازي درورديم من و محي

دستمون رو شد

آبروريزي شد

خنديديم بازم خنديديم

دلم اون موقعارو خواست

بي غم بي فکر سربه هوا با کلي خاطرخواه

روز سوم...

به خانه نزدیک میشویم، بادنده‌سنگین‌حرکت‌کنید⚠

باس جواب پوزخند آ.اقوام و جواب بی‌شعوری خ.فتوره‌چی و لجاجت آ.اکبری رو با قبولی‌م ‌‌‌ بدم (حالا کارای اونا چ ربطی ب قبولی‌م داره به شما ربطی نداره) آی ام نات کینه‌ای کلاً

خلاصه دارم میرم خانه، ک اونجا محکم بزنم تو گوش کنکور 

به امید قبولی مون، توکل بر خدا 

روز سوم...

کاش ما ازون خونواده هاش بودیم  ک تخمه دلامون معلوم بود . محبت میکاشتیم  نیکی درو میکردیم ، ازونا ک تو فیلما هی بهم محبت میورزن نازخلا 

 

شوهر آینده من، هرچه دیرتر پیدا شی بنفعته:) 

105 روزم

پشه مث سگ وزوز میکنه دورم ، پدر سگ عالمی اگ نیشم بزنی 

روز سوم...

پرسپولیس به کمک خدا برد. خدایی خدا رحم کرد دیگه خداروشکر زیر بارون زیست خوندن چ صفایی داره. کتاب زیستام همه چروک مروک کلی هم دعا کردم واس خودمون، خانم خوشگلای پزشکای 98قراره سیل بیاد مارو بخورهنامرد ب روز سوم...ادامه مطلب

mn intoori nmimoonm

zae'if nmimoonm

sarafkande nmimoonm

inghadr ba ghodrat msham k b esmm ghasam bokhoran

onghadr k har ja miram baram pa shan

..

in rooza ro khodm tanhaee taghir mdm b doon voojoode hich mardi

..

delm shkste

khoda koli havamo dashte bash k joz to hichkasi ro ndarm

روز سوم...

صدا سوت میاد 

انگار یکی داره با آواز سوت میزنه 

هم دوس دارم و هم رو مخمه 

چقد این حالی ک من دارم مزخرفه

هرچی هستم خوشحال نیستم خدا جون

دلم ی دل سیر گریه میخواد، عصبانی م از همه کس و همه‌چیز بی‌دلیل

نگرانِ اگه نشه هام 

فقط مطمئنم اگه نشه، هفته بعدش یا همه عروسی من دعوتن یا مراسم‌ختم من

عروسی با منفورترین آدم روی کرهٔ خاکی، دیگه وقتشه زار بزنم :((((

روز سوم...

مامان چرا نیستی 

دارم از نبودنت دیوونه میشم 

ساعت 1و نیمه شبه

اما خواب ب چشمم نمیاد 

دلم برات تنگه 

اگ بودی 

نیاز نبود غصه قبول نشدنم رو بخورم 

تو پشتم بودی، پناهم بودی 

مامان ایقد گریه کردم، سرم درد میکنه 

کجایی مامانم :(

روز سوم...

3ونیم‌شب خوابیدم، 10ونیم‌صب پاشدم، نشستم لایتنر خوندم بعدش فکر کردم خیلی فکر کردم.. اگه قبول نشم چی!!!؟  میرم آزمایشگاه کار میکنم، حقوقمو پس انداز میکنم، صبا سرکار، بعدش میرم کتابخونه یواشکی درس میخونم کلاس زبان ثبت نام  میکنم، غروبا میرم کلاس زبان، یه روز درمیونش میکنم با باشگاه رفتنمایقد وقتمو پر میکنم که هیشکی منو نبینه، ک مبادا ب روز سوم...ادامه مطلب